شنبه ۱۶ بهمن ۰۰ ۱۷:۰۲ ۱۶ بازديد
مرغ اندوه است بوتيمار
مانده در افسانه هاي كهنه نامش
قصه اش ورد خموشان است
همدم امواج درياي خروشان است
بوتيمار
در كنار صحره هاي
مات
در كنار موجهاي مست
مانده در انديشه اي پا بست
اشك مي ريزد
سر بروي سينه خم كرده ست
چشمها را دوخته بر كامجويي هاي دريا از تن ساحل
مانده در افسانه هاي كهنه نامش
قصه اش ورد خموشان است
همدم امواج درياي خروشان است
بوتيمار
در كنار صحره هاي
مات
در كنار موجهاي مست
مانده در انديشه اي پا بست
اشك مي ريزد
سر بروي سينه خم كرده ست
چشمها را دوخته بر كامجويي هاي دريا از تن ساحل